عشق یعنی 95

اینجا جای عجیبی ستــ هر روزم به روزمرگی بر پشت این میز های کوچک می گذرد آنقدر آنها را کوچک ساخته اند که زانوهایم به زانوهایت می چسبد اما آن کافه چی نمی داند که هر چند میزهایش کوچک باشد و تو به من نزدیک تر دل ها که دور باشد حتی اگر هم نفسش باشی و هم نفس تو نباشد باز هم غریبه ای حتی در این نزدیکــــی…

عشق یعنی

بیـــــا تـا آسمــان هنـــــوز گـریــــــه مـی کـنـــــد ، روی سنـگفـــــرش خیــــابـان بـرقصیــــم حرف مــــردم بـه یـک استـــکان چایِ داغ نمـی اَرزد ! وقتـــــی از مـوهـای خیـــسِ مـن ، شعــــــر چکّــــه کـنـــــد ، روی لـب های زیبای تــو …

 

متن عاشقانه